کد خبر 156815
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۱ - ۱۴:۰۲

هاشمی گفت : یک شبهه بزرگ و غیر منصفانه‌ای هم راجع به بحث پشتیبانی جنگ می‌کنند که واقعاً جای تعجب دارد. مگر دولت دفاع مقدس چه چیزی در چنته داشت که آن را خرج جنگ نکرد؟ مگر مردم جز با کوپن و حداقل معاش با چه چیزی به زندگی خود ادامه می‌دادند؟

به گزارش مشرق به نقل از خبرآنلاين، آیت​الله هاشمی رفسنجانی، در سی و دومین سالگرد آغاز 8 سال جنگ تحمیلی صدام علیه جمهوری اسلامی ایران ناگفته​هایی از شرایط داخلی، منطقه ای و جهانی کشور در آن ایام را در پایگاه اینترنتی اطلاع رسانی خود منتشر کرده است.

برخی از اين خاطرات را در ادامه بخوانيد:

 * یکی از سوالاتی که همیشه از ما می‌شود این است که چرا در آن شرایط جنگی با قانون شکنی‌ها و فرافکنی‌های رئیس جمهور قانونی کشور مدارا نشد و کار به عزل بنی‌صدر کشید، من باید بگویم که همان ماه​های ابتدایی جنگ هم که با قانون شکنی‌ها و اختلاف ‌افکنی‌های بنی‌صدر مدارا شد ما در واقع در مقابله با دشمن عقب افتادیم، مدارا با تفرقه‌افکنی‌ها و قانون‌شکنی آن هم از بالاترین جایگاه اجرایی کشور چه پیام مناسبی می‌توانست برای داخل و خارج کشور داشته باشد؟

 * خیلی از دوستان به مشکلات بعد از عزل بنی‌صدر خائف بودند و البته موضوع اولویت «جنگ» را نیز در این رابطه بهانه قرار می‌دادند ولی تجربه بنی‌صدر به خوبی نشان داد که حق با ما بود و مدارا با بنی‌صدر ضرورتی نداشت.

 * بنی‌صدر خائن نبود، حتی از مبارزین بود. البته مبارزان دور، آیت‌الله زاده بود. من حتی در سفری به فرانسه واسطه آشتی بنی‌صدر و قطب‌زاده و یزدی شدم. اختلافی که بین نهضت آزادی و جبهه ملی خیلی بالا گرفته بود. مهم‌ترین مشکل بنی‌صدر از آن روزهایی شروع شد که تفکر به جان هم انداختن نیروهای انقلاب و چند قطبی کردن مردم و نظام را به خود راه داد. تفکری که امروز هم می‌توان نشانه‌های آن را در برخی‌ها دید.

 * اولین روز آغاز جنگ را به خوبی به یاد دارم، من در مجلس بودم که صدای پرواز هواپیماها و انفجار را شنیدم. واقعاً غافلگیر شدیم. امّا وقتی محضر امام(ره) رسیدیم، ایشان آنچنان مثل همیشه استوار و محکم بودند که گویی اتفاق مهمی نیفتاده است.

 * اولین اطاق جنگ را در جلسه شورای عالی دفاع در ستاد مشترک ارتش تشکیل دادیم. در زیرزمین ستاد کل. اولین باری بود که در جلسه نظامیان با این ترکیب شرکت می‌کردم. جلسه‌ای با حضور شهید بهشتی، آیت‌الله خامنه‌ای، شهید رجایی، بنی‌صدر و فرماندهان نظامی . و درآغاز دفاع از آنجا شروع شد.

 * خاطره‌ای که از اول جنگ همیشه در خاطرم هست، واکنش جالب فرماندهان نیروی هوایی بود که خواهش می‌کردند آتش بسی در کار نباشد تا آنها انتقام تجاوز هوایی عراق را به شهرهای کشور بگیرند، آبروی ارتش و نیروی هوایی جمهوری اسلامی خیلی برایشان مهم بود و بعد رفتند آن 150 سورتی پرواز تاریخی را در جبران حمله هوایی به عراق انجام دادند.

 * شهید رجایی درست در نقطه مقابل بنی‌صدر، همه هم و غم خود را در پرهیز از دعواهای سیاسی، سخنرانی​های شعاری و وعده‌ای پوچ و توخالی قرار داده‌بود در مقابل تهمت​ها سکوت پیشه می‌کرد تا به کار اصلی پشتیبانی جنگ بپردازد.

 * صدام نقشه‌های وسیعی برای جنگ در سر داشت، یاسر عرفات در سفری که برای میانجیگری جهت ختم جنگ به ایران آمده بود-که دوستی من با وی به سالهای دور برمی‌گشت- در یک جلسه صمیمی به من از نقشه‌ای در اطاق جنگ صدام گفت که یک فلش به سوی مسجد سلیمان و یک فلش به سوی بهبهان در آن دیده بود.

 * امام(ره) در موضوع فرماندهی جنگ از نظر من برای اداره جنگ مطلع بودند. حتی قبل از عملیات خیبر که برای خداحافظی محضرشان رسیدم گفتم انشاء‌الله می‌روم که با یک پیروزی خوب، که قطعه ای استراتژیک از خاک عراق را تصرف و جنگ را تمام کنیم. که ایشان با لبخندی مرا بدرقه کردند.

 * روش فرماندهی من در جنگ، روش اقناعی بود. ساعت​ها مذاکره و مباحثه برای رسیدن به یک تصمیم جمعی با حداکثر اقناع، فرماندهان ارشد نظامی آن دوران قطعاً اولین حضور و حرفهای مرا در قرارگاه قبل از عملیات خیبر به یاد دارند. استدلال من هم ساده بود و هم جامع و مانع.

 * ما قطعاً نمی‌توانستیم عراق را اشغال کنیم. چون اصلاً زبان ما زبان اشغال نبود. نتیجه اشغال عراق چیزی می‌شد شبیه باتلاق امروز اشغالگران. پس زبان ما زبان دفاع بود. یعنی باید خوب دفاع می‌کردیم و خوب تمام می‌کردیم. که این کار را هم انجام دادیم. هدف پیشنهاد این بود که با تصرف منطقه استراتژیک مثل قطع رابطه بصره با مرکز عراق و یا قطع راه عراق به دریا را در اختیار داشته باشیم و تدارکات ختم جنگ را موکول به خواسته های ایران نمائیم.

 * کشف مصلحت کار سختی است و عمل به مصلحت کاری دشوارتر. و این هر دو کار عظیم توسط امام بزگوارمان به بزرگی و عظمتی تاریخی چنان انجام گرفت که تمام حرفهایی که به خاطر آن وارد دفاع مقدس تحقق یافت تمام اصولی که شهدا و جانبازان و ایثارگران در پی آن بودند: بدترین مکافات برای صدام و احقاق حقانیت جمهوری اسلامی در بالاترین مجامع بین‌المللی.

 * ما در پایان دفاع مقدس چه چیزی می‌خواستیم که به آن نرسیدیم؟ ذره‌ای ازخاک خود را از دست ندادیم، صدام می‌خواست با جنگ ما را سیبل دنیا کند در پایان خودش گرفتار شد، حرف حق را در بالاترین مجمع جهانی ثبت کردیم و رسماً شورای امنیت، عراق را آغازگر جنگ معرفی کرد و از تمام گردنه‌های خطرناک تدارک دیده در خلیج فارس نیز با حفظ عزّت عبور کردیم. اگر کسی از دفاع مقدس انتظاربیشتری داشته حتماً ما و امام(ره) خبر نداشتیم.

 *یک شبهه بزرگ و غیر منصفانه‌ای هم راجع به بحث پشتیبانی جنگ می‌کنند که واقعاً جای تعجب دارد. مگر دولت دفاع مقدس چه چیزی در چنته داشت که آن را خرج جنگ نکرد؟ مگر مردم جز با کوپن و حداقل معاش با چه چیزی به زندگی خود ادامه می‌دادند؟ من به عنوان رئیس مجلس آن دوران باید شهادت بدهم که هر چه بود در طبق اخلاص بود و با کمترین درآمدهای نفتی و با همدلی موفق به اداره همزمان جنگ و کشور در طی 8 سال شدیم و اینگونه شبهه افکنی‌ها غیر منصفانه و غیر عالمانه است و شاید درآمدهای نفتی سرشار این سالها عده‌ای را به توهم پراکنی واداشته است.

 *تاریخ دفاع مقدس با وجود تمام اختلاف سلیقه‌ها و نظرها، تاریخ بسیار مشعشعی است سرشار و آکنده از همدلی و ایثار متقابل ملت و نظام و امروز بعد از گذشت سالها از آن روزگار نورانی می‌توان به خوبی دریافت که جام زهر امام چگونه کاسه شهد ملتش شد و تمامی آنچه که دشمنان برای ما تدارک دیده بودند به نفس گرم رهبری که مصالح مردم را از آبروی خویش گرامی‌تر می‌داشت چگونه برخود آنها بازگشت و این مهم‌ترین درسی بود که از امام(ره) آموختیم تا در بزنگاه​های تاریخی هراسی از آبروی خویش در پای مصالح مردم نیابیم.
*قضاوت در این باره سخت نیست، امروز وضع صدام، حزب بعث، ارتش عراق، قدرت نظامی در عراق، امنیت و عمران عراق، وضع منافقین و ... را با وضع ایران پس از جنگ مقایسه کنید تا تحقق وعده نصر الهی و صحت تدبیر و تصمیم ها را ببینید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۱۵:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۲
    0 0
    چرا مهدی هاشمی به ایران نیامد؟

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس